.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
آمریكا مصمم بود به ایران حمله كند
محسن رضایی


انتشار خبر دور زدن تنگه‌هرمز توسط اماراتی‌ها آنهم با طرحی كه در نخستین برآوردها 200میلیارد هزینه برای عرب‌های حاشیه‌نشین خلیج‌فارس دربردارد، به خوبی نشان می‌دهد كه آنها به این جمع‌بندی رسیده‌اند كه باید زمانی دیر یا زود از هراس گلوگاهی به نام تنگه‌هرمز خلاص شوند؛ گلوگاهی استراتژیك كه در چند ماه گذشته بیش از هر زمانی مقام‌های نظامی و سیاسی ایرانی نام آن را بر زبان آورده‌اند و به مصرف‌كنندگان و تولیدكنندگان انرژی یادآور شده‌اند كه نبض 65درصد از نفت جهان در تنگه‌ای می‌تپد كه اختیار آن در دست ایران است.

ماهنامه‌ تازه‌های انرژی در گفت‌و‌گو با محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت‌و گویی پیرامون نقش تنگه‌هرمز در تامین امنیت انرژی جهان و امنیت ملی ایران انجام داده است كه بر حسب اهمیت موضوع بخش‌هایی از آن را در ادامه می‌خوانید:

این روزها مقامات نظامی و سیاسی كشور بیش از هر زمانی بر اهمیت تنگه‌هرمز به عنوان ابزاری برای تامین امنیت ملی ایران تاكید می‌كنند. اظهاراتی كه اتفاقا قیمت نفت را با نوسان روبه‌رو می‌سازد. به اعتقاد شما استفاده از بازار تنگه‌هرمز آنگونه كه شاهد آن هستیم چقدر می‌تواند امنیت ملی را تامین كرده و منافع ملی را حداكثركند؟

تنگه‌هرمز بیشترین تاثیر را در اقتصاد و امنیت جهانی بر عهده دارد اولا بخش قابل توجهی از نفت و انرژی مصرفی دنیا از این تنگه عبور می‌كند، لذا هر حادثه و اتفاقی در این تنگه می‌تواند صنعت و اقتصاد دنیا را تحت تاثیر قرار دهد. از طرفی دیگر قیمت‌های نفت بر قیمت‌های جهانی اثر‌گذار است و بر همین اساس هر اتفاقی در تنگه‌هرمز بی‌واسطه بر قیمت‌های نفت اثرگذار است كه در نهایت نوسانات قیمت نفت می‌تواند قیمت سایر كالاها و خدمات در جهان را با نوسان روبه‌رو كند. بر این اساس می‌توان نتیجه گرفت كه نوسانات قیمت‌ها و صنعت به وضعیت تنگه‌هرمز بستگی دارد یا اینكه به طور كلی بگوییم وضعیت صنعت، تجارت و اقتصاد جهانی به طریقی به سرنوشت تنگه‌هرمز گره خورده است؛ یعنی هر حادثه‌ای در تنگه‌هرمز تجارت و اقتصاد جهانی را تحت تاثیر قرار می‌دهد كه چنین موقعیت و وضعیتی را در هیچ كجای دنیا سراغ نداریم. از سوی دیگر، این تنگه عمدتا در اختیار ایران است چراكه نزدیك به 90 درصد ساحل تنگه‌هرمز در اختیار ماست و حداكثر 20درصد از ساحل تنگه‌هرمز در اختیار دو كشور عمان و امارات متحده عربی است و در واقع تنگه‌هرمز تحت سلطه و تسلط ایران است. از این مقایسه‌ها می‌توانیم به این جمع‌بندی برسیم كه ایران می‌تواند تجارت، صنعت و به طور كلی اقتصاد جهان را تحت‌تاثیر خود قرار دهد. با اراده و تصمیم ایران می‌توان در این حوزه‌ها ثبات یا ناامنی ایجاد كرد. از اینجا می‌توان به نقش مهم ایران در ثبات و امنیت یا ناامنی تجارت و اقتصاد بین‌الملل از طریق تنگه‌هرمز پی‌ببریم.

اما اقتصاد ما تك‌محصولی است و تمام سلول‌های اقتصاد ما نفتی است. همان‌قدر كه می‌توانیم در قطع یا كاهش و افزایش عرضه نفت به بازارهای جهانی موثر باشیم و از ابزار بازار نفت در جهت اهداف خود استفاده‌كنیم، هر اخلال در فروش و عرضه نفت ایران می‌تواند به معنای فلج‌شدن اقتصاد ایران باشد. در واقع اقتصاد ایران در یك شرایط دوگانه‌ای قرارگرفته است، این پارادوكس را چطور می‌توان به نفع منافع ملی و در راه تامین امنیت ملی پیش‌برد؟

در حال حاضر ایران به خوبی از این موقعیت استفاده می‌كند و در واقع سوءاستفاده‌ای از این موقعیت نكرده و نمی‌كند كه منجر به زیان ایران شود، ‌چراكه سوءاستفاده از این موقعیت به زیان ایران خواهد بود. اگر ایران از این موقعیت در دفاع از خود استفاده كند، زیانی متوجه كشور نیست. زیرا كسی كه آمده و ناامنی را در منطقه ایجاد كرده با تمام دنیا روبه‌رو خواهد شد؛ یعنی اگر آمریكایی‌ها یا اسرائیلی‌ها منطقه را ناامن كنند و ایران در دفاع از خود واكنشی نشان دهد طرف آنها فقط ایران نیست بلكه تمام دنیا طرف آنها خواهند بود. اگر ایران آن زمان دست به اقدامی بزند، در دفاع از خود آن اقدام را انجام داده و به تعبیر دیگر شروع‌كننده مهم است، مهم این است كه چه كسی حادثه را آغاز می‌كند. اگر آمریكایی‌ها و اسرائیلی‌ها شروع‌كننده باشند، با تمام دنیا طرف هستند و اگر ایران آغازكننده اقدام باشد با تمام دنیا طرف است، اما ایران هیچگاه شروع‌كننده نبوده و نخواهد بود.

اما در عرصه گفتمانی این طرف‌های ایرانی هستند كه شروع كرده‌اند، اتفاقا آنها بسیار محافظه‌كارانه درباره اخلال در روند عرضه و تولید نفت صحبت می‌كنند. تكرار مدام بستن تنگه‌هرمز و تهدیدهایی از این جنس همان شروع‌كردن ماجرا تلقی نمی‌شود؟

نه، دفاع ما در تنگه‌هرمز و خلیج فارس برای ثبات و امنیت خلیج‌فارس است، ‌اگر به ما حمله‌ای بشود و ما پاسخی ندهیم ثباتی در منطقه ایجاد نمی‌كند، با دفاع و عكس‌العمل ماست كه ثبات و امنیت مطرح می‌شود. لذا اگر ما از موضع دفاع از تنگه‌هرمز و امنیت و ثبات در منطقه حركت كنیم، ‌ تهدیدی علیه كسی نیست. گفتمان ما، ‌ گفتمان ثبات است. ما علیه هر كسی كه بخواهد ثبات منطقه را به هم بزند با او مقابله می‌كنیم و دفاع می‌كنیم. هر كس بخواهد امنیت منطقه را به هم بزند با او مقابله می‌كنیم، مقابله ایران یك مقابله دفاعی و ایجادكننده ثبات و امنیت در منطقه است.

آقای رضایی! اساسا شما هم با این تحلیل موافق هستید كه ابزار صدور و فروش نفت به طور بالقوه یك ابزار كارآمد برای حداكثر كردن امنیت ملی ایران به شمار می‌آید، از اساس، استفاده ابزاری از نفت برای تامین امنیت ملی ایران را نفی می‌كنید؟

بله. برای ما مسئله فروش نفت مهم است، ‌ صدور نفت برای جامعه جهانی هم مهم است چرا كه ما هم بخشی از اقتصاد جهانی هستیم و اگر اقتصاد جهان سقوط كند، ‌حتما وضعیت اقتصادی ما هم به هم می‌ریزد و تجارت و اقتصاد ما به هم می‌ریزد لازم نیست تنها نفت ما به فروش نرسد، اگر نفت ما به فروش نرسد یك زیان و ضرر است. یك مسئله دیگر سقوط اقتصاد جهانی است كه به واسطه آن تجارت و اقتصاد ما مختل می‌شود كه زیانی هم آنجا خواهیم داشت. اما مسئله این است كه زیان طرف‌های مقابل ما بیشتر از ماست. دنیا یك زیان جدی خواهد دید و تمام دنیا علیه كسی یا كسانی بسیج می‌شوند كه شروع‌كننده ناامنی در منطقه باشند.

اتفاقا، ‌ در تحلیل‌های شما هم می‌توان رگه‌هایی از همان دوگانگی و پارادوكسی را مشاهده كرد كه در گفتار و اظهارات مسوولان مختلف دولتی مشاهده‌می‌شود؛ یعنی دسته‌ای از مسوولان كه قرابت كمتری با حوزه اقتصاد و نفت دارند از زبان تهدید استفاده‌می كنند و همواره گوشه‌چشمی به تنگه‌هرمز و بستن این تنگه دارند، ‌اما مسوولان نفتی و اقتصادی كشور تلاش می‌كنند تا آرامش را به بازار برگردانند و اطمینان می‌دهند كه ایران خللی در جریان صادرات نفت ایجاد نخواهد كرد. نقطه حداكثر كردن منافع ملی كه امنیت ملی ایران را تامین كند كجاست؟ در واقع به نظر شما ایران باید بر روی كدام منحنی بی‌تفاوتی از تهدید و آرامش بایستد و چه تركیبی از این دو را به كار ببرد؟ این نقطه بهینه كجاست؟

نقطه اپتیمم و بهینه در این تحلیل آنجاست كه ما باید آرامش و هشدار را با هم داشته باشیم. چون كافی است كه علامت غلطی به آقای بوش داده‌شود كه ایشان فكر كند اگر وارد این منازعه شود می‌تواند این منازعه را هم مانند عراق و افغانستان به راحتی و خیلی سریع حل كند. این اطلاعات غلط نباید به آقای بوش برسد. باید به ایشان تفهیم شود كه ایران دارای توانایی‌هایی است كه این هشدار بازدارنده است و جنبه تثبیت دارد، منتها این هشدار نباید بدون كالای دوم كه آرامش است مبادله شود، این دوباید با هم مبادله شود. یعنی باید تغییرات ناشی از آرامش و تغییرات در هشدار یكدیگر را تكمیل كنند. باید بسته‌ای از هشدار و آرامش طراحی و تعریف شود و ادبیات طرفین به سمت آرامش و هشدار پیش برود كه از دادن اطلاعات و علائم غلط به طرف مقابل كه موجب تصمیم‌گیری اشتباه است، جلوگیری شود. اگر واقعا ایران این توانایی را دارد كه تنگه‌هرمز را ببندد بهتر آن است كه آمریكا یا طرف مقابل را غافلگیر نكند و این مسئله را از قبل بگوید، ‌وقتی این توانایی گفته می‌شود آمریكا یا طرف مقابل در گیم تئوری خود وقتی استراتژی و توانایی‌های طرف مقابل را بداند، تصمیم درستی می‌گیرد. اما مهم این است كه ما این ادبیات را با چه نسبتی از آرامش طرح می‌كنیم، آیا این ادبیات برای ماجراجویی است یا آرامش اگر ادبیات هشدارآمیز ما در ارتباط با آرامش باشد، من موافق این ادبیات هستم

یعنی شما معتقدید ما روی این نقطه بهینه ایستاده‌ایم؟


به نظر من ما روز به روز به این نقطه نزدیك‌تر شدیم. امروز وضع ما نسبت به چند ماه قبل خیلی بهتر است. در دو سال گذشته بارها آقای بوش مصمم شد كه یا به ایران حمله كند یا تحریم شدیدی را در پیش بگیرد، ‌ اما با رفتار خوبی كه از سوی ایران چه از نظر تدبیر و چه از نظر هشدارهای مناسبی كه به موقع داده شد، این تصمیم‌ها عملی نشد و از تصمیم‌گیری‌های غلط جلوگیری شد. یعنی اگر این هشدارها نبود و تدابیر درستی در جبهه ایران صورت نمی‌گرفت، هر لحظه ممكن بود جنگی در منطقه دربگیرد. اگر اطلاعات غلطی مبنی بر عدم‌آمادگی ایران یا ناتوانی ایران در پاسخگویی به آقای بوش می‌رسید تاامروز ماجرای بزرگی در منطقه شكل گرفته بود. از سوی دیگر تدابیری كه به كار گرفته شد مبنی بر اینكه ایران به دنبال آرامش و ثبات در منطقه است، ‌ بسیار موثر بود.

بسیاری از تحلیلگران بر این تحلیل تاكید می‌كنند كه وقتی قیمت نفت افزایش می‌یابد هر عمل و سیاستی توجیه‌پذیر می‌شود. فكر نمی‌كنید استفاده مداوم از این ابزار كه ایران می‌تواند بازار نفت را دچار نوسان كند و ‌ایران می‌تواند تنگه‌هرمز را ببندد، طرف مقابل را به این جمع بندی برساند كه آمریكا یك بار برای همیشه بازار نفت و مصرف‌كنندگان نفت را از این تهدید خلاص كند؟

ما در اینجا در حقیقت با دو بازی روبه‌رو هستیم؛ یكی بازی اقتصادی است كه بالاخره دنیای صنعتی به دنبال نفت ارزان است و چانه‌زنی‌های خود با كشورهای تولیدكننده و نفت‌خیز را بر مبنای كسب نفت ارزان قرار داده است. تئوری دیگری هم وجود دارد كه سیاسی است كه بالاخره ایران می‌خواهد حقوق از دست رفته خود در 300‌ـ 200 سال گذشته را احیا كند و در عین حال می‌خواهد ماجراجویی نكند و می‌خواهد منطقی در منطقه زندگی كند اما آمریكایی‌ها نمی‌خواهند ایران چنین حضوری داشته باشد. می خواهند خودشان به طور مستقیم در منطقه باشند و امنیت و صلح را در منطقه حاكم كنند. در حال حاضر ما همزمان با این دو تئوری قوی در منطقه مواجه هستیم، آمریكایی‌ها با اینكه ایران بتواند نقش خوبی در صلح و امنیت منطقه داشته باشند، مخالفند و بر سر این راه ممانعت می‌كنند. اصلا مسئله و بحث ما با آمریكا بر سر ساخت سلاح هسته‌ای نیست و آمریكایی‌ها هم این را به‌خوبی می‌دانند و بحث‌هایی كه مطرح می‌كنند، بیشتر جوسازی برای گرفتن امتیاز بیشتر است. یك بحث هم بحث بازی اقتصادی است كه آمریكایی‌ها به دنبال نفت ارزان هستند، به نظر من ما باید به سمت یك منطق عقلانی پیش برویم. قیمت نفت باید یك قیمت متعادل و عقلانی باشد. قیمت بالا برای نفت و ارزان بودن آن هیچ كدام خوب نیست و منافع ما را تامین نمی‌كند. در مسئله ژئوپلیتیك منطقه هم باید یك رفتار عاقلانه‌ای داشت. هر كشوری در منطقه یك ظرفیتی در تامین امنیت و ثبات منطقه دارد كه باید نقش خود را ایفا بكند. كشورهای بین‌المللی هم باید در سطح جهانی نقش خود را ایفا كنند. اگر بتوانیم نقش عقلایی هر یك از بازیگران این عرصه را به آنها برگردانیم، همه مشكلات حل می‌شود. لذا همه طرف‌های بازی باید به سمت رفتار عقلایی پیش بروند. باید از دستاوردهای كوتاه‌مدت به شدت پرهیز شود. هر دستاورد كوتاه مدتی اگر عقلایی نباشد در دراز مدت نمی‌تواند منافع كشورها را تامین كند. الان قیمت نفت به دلیل صحنه دوم بازی كه همان بازی سیاسی است بالارفته چراكه هیچ علامت یا نشانه‌ای از اینكه تقاضای نفت به شدت بالارفته وجود ندارد. درست است كه تقاضای نفت در كشورهایی مانند چین و هند و دیگر كشورهای با رشد اقتصادی بالا افزایش داشته اما دلیل اصلی این افزایش قیمت نفت، جو روانی و سیاسی بازار است كه اگر این دلایل بالا برود شاید قیمت نفت به زیر یكصد دلارهم برسد و اگر مشاجرات بالا بگیرد قیمت نفت بازهم افزایش خواهد داشت. حال باید دید آمریكایی‌ها از این جنگ لفظی و فشارهایی كه شروع كردند و در دو سال گذشته قیمت نفت را بالا نگاه داشتند، چه دستاوردهای بلندمدتی دارند، ممكن است كه دستاوردهای كوتاه مدتی نصیب آنها بشود اما در درازمدت آسیب می‌بینند. رفتار عقلایی بهترین رفتاری است كه می‌تواند در منطقه حاكم شود.

اتفاقا دستاورد آمریكایی‌ها مبهم است، وضع آنها با دیگر مصرف‌كنندگان نفت متفاوت است آنها صرفا مصرف‌كننده نفت نیستند بلكه تولیدكننده نفت هم هستند. لذا نمی‌توان حساب آنها را با دیگر كشورهای صنعتی یكی كرد. به نظر می‌رسد شاید آنها بتوانند از این افزایش تشنج‌ها و بالارفتن قیمت نفت حتی سود هم ببرند.

این باید محاسبه شود. چون بخش عظیمی از سرمایه‌های آمریكا در خارج از این كشور قرار دارد.
به هر حال بعید است كه آمریكایی‌ها به اندازه اروپایی‌ها از افزایش قیمت نفت زیان كنند. شاید این نظریه نزدیك به واقعیت باشد كه بالاماندن قیمت نفت بتواند به آمریكایی‌ها كمك كند تا دیگر كشورهای مسلط را به این جمع‌بندی برسانند كه باید از شر نفت گران و تهدید تولیدكننده‌ها خلاص شوند.
نه این نظریه ابهام دارد باید این محاسبه شود. بخش عظیمی از سرمایه‌های آمریكا در خارج از این كشور و در كشورهایی مانند ژاپن و كره است. خب، آنها كه دیگر نفت را گران می‌خرند. آمریكا نفت خودش را كه به آنها نمی‌فروشد. ضمن اینكه اقتصاد جهانی یك اقتصاد در هم ادغام شده و درهم تنیده است كه به سادگی نمی‌توان درباره آن قضاوت كرد. بله دررابطه با مسكن می‌توان چنین تحلیل كرد. چون مسكن قابل انتقال نیست ولی بازار نفت را نمی‌توان این چنین تحلیل كرد. نفت در همه دنیا گره خورده با اقتصاد جهانی است. الان منافع شركت‌های نفتی آمریكایی یا غیر نفتی آمریكا در سراسر جهان از نوسانات قیمت نفت متاثر می‌شوند.

با این حال، یك باور و تحلیل یك سویه‌ای در ایران وجود دارد كه قیمت بالای نفت به طور بالقوه می‌تواند امنیت ملی ایران را تامین كند، ‌و تمام تئوری‌های خود را بر این باور اشتباه قرار داده‌اند. به نظر شما این باور و تحلیل تا چه اندازه می‌تواند امنیت ملی را تامین كند؟

ما در سیاست‌های برنامه پنجم داریم این رویكرد را عوض می‌كنیم.

یعنی معتقدید، در حال حاضر این رویكرد وجود دارد؟

حالا چه وجود داشته باشد چه نداشته باشد ما می‌خواهیم كه این رویكرد به نفت تغییر كند و كاملا دگرگون شود. اولا نفت از این به بعد به این صورت خواهد بود كه تنها درباره بخشی از آن برای صادرات فكر خواهیم كرد و بخش دیگر آن برای تولید كالاهای سوختی درنظر گرفته خواهدشد. علاوه بر این، بخش دیگری از نفت ما صرف كالاهای غیرسوختی مانند فرآورده‌های پتروشیمی و دیگر كالاها مانند منسوجات می‌شود و بخش چهارم درباره نفت این است كه بخش اعظمی از درآمدهای نفتی در صندوقی به نام صندوق توسعه پس انداز ملی می‌رود و آنجا به عنوان سرمایه مولد استفاده می‌شود در این سیستم تنها بخشی از نفت در خارج به فروش می‌رسد و بقیه آن یا صرف تولید كالاهای سوختی یا غیر سوختی می‌شود كه این كالاها یا صادر می‌شود یا به مصرف داخلی می‌رسد. در این شرایط نگاه به نفت متعادل خواهد شد. آن موقع وقتی صنعت نفت و گاز و پتروشیمی كشور را گسترش دهیم قیمت واقعی نفت برای ما مهم می‌شود، چه بسا مجبور شویم از كشورهای دیگری مانند كشورهای آسیای مركزی نفت وارد كنیم و معلوم نیست در آن شرایط قیمت بالای نفت به نفع خود ما تمام شود. پس كشور به سمت رویكرد تازه‌ای حركت می‌كند كه در آن شرایط اگر قیمت نفت مطابق با قیمت‌های واقعی باشد به نفع ماست نه قیمت بالای نفت.

این نگاه یك نگاه سیاستگذاری است كه كمتر در اجرا وجود دارد. تجربه حساب ذخیره ارزی و تكرار جداكردن هزینه‌های جاری از محل درآمدهای نفتی كه در سال‌های اخیر بسیار درباره آن شنیده‌ایم. نشان می‌دهد كه سیاستگذاری‌های خوب الزاما به عملكردهای مناسب در اجرا تبدیل نمی‌شوند. ضمن اینكه تجربه دولت نهم در مواجهه با قانون برنامه چهارم توسعه هم نشان می‌دهد كه وقتی دولت نخواهد برنامه و قانون را اجرا كند به راحتی می‌تواند این كار را انجام دهد. با این حساب با چه راهكار و تضمینی به دنبال اجرایی‌شدن این سیاست‌ها هستید؟ چه ضمانتی وجود دارد كه این صندوق چند سال بعد به سرنوشت حساب ذخیره ارزی دچار نشود؟

این حرف، حرف درستی است. اگر سیاست‌ها تبدیل به اجرا نشوند، در آسمان باقی می‌ماند؛ حال آنكه آنها باید زمینی شوند. منتهی ما سعی كردیم سیاست‌ها را طوری طراحی كنیم كه ضمانت اجرایی در داخل آنها وجود داشته باشد برای رسیدن به چنین راهكاری تجربه گذشته را پیش رو قرار دادیم. ما نیازمندیم سیاست تازه‌ای برای حساب ذخیره ارزی در نظر بگیریم چون متوجه شدیم كه این حساب خیلی تضمین ندارد. برای همین پیشنهاد صندوق تازه‌ای به نام صندوق توسعه پس‌انداز ملی ارائه شد تا این صندوق با سازوكاری مستقل و با داشتن هیات امنا و شورایی مستقل تصمیم‌گیر آن خواهند بود. با تصویب اساسنامه و سازوكار صندوق این هیات امنا و شورا اختیار و استقلال بیشتری برای حفظ منافع ملی و سرمایه‌های ملی خواهند داشت و از یك حساب تبدیل به یك نهاد تصمیم‌گیرنده می‌شود. به طوری‌كه این نهاد به راحتی تسلیم فشارها نخواهدشد و آن تصمیمی را اتخاذ خواهد كرد كه به نفع كشور است. بالاخره ما در این سیاستگذاری جدید تجربه‌های گذشته را كه شما به آن اشاره كردید، دیده‌ایم.

جزئیات كاركرد و فرآیند تاسیس و تصمیم‌گیری این صندوق مشخص شده است؟

نه. اما به محض اینكه این سازوكار نهایی شود و خدمت مقام معظم رهبری بفرستیم تا ایشان تصویب نهایی بكنند، منتشر خواهدشد.

صندوق توسعه ملی، نافی حساب ذخیره است یا اینكه این صندوق در كنار حساب قرار خواهد گرفت؟

نخیر. كل حساب‌های حساب ذخیره ارزی و منابع آن به این صندوق منتقل خواهد شد.

یعنی منابع تامین سرمایه این صندوق، همان منابع حساب ذخیره ارزی خواهدبود؟

بخشی از سرمایه صندوق منابعی است كه حساب ذخیره ارزی را تشكیل می‌دهد. اما خود صندوق هم كاركرد خود را خواهد داشت و درآمد دارد.

از زمان آغاز بحث بر سر ورود مجمع به نحوه هزینه كرد درآمدهای نفتی، شاهد واكنش‌هایی در مجلس و دولت هستیم كه به این تصمیمات روی خوش نشان نمی‌دهند، ‌نظر نمایندگان این نهادها در بحث‌های مجمع چه بوده‌است؟


این تصمیمات با حضور سران قوا گرفته شده آنها هم نظرات خود را گفته‌اند و با مشاركت آنها تصمیم گرفته شده است.

پس این واكنش‌ها كه شاهد آن هستیم از كجا نشأت می‌گیرد؟

اینها احتمالا از حوزه‌هایی خارج از سران و مسوولان اصلی آن قوا صورت می‌گیرد.

یعنی دولت هم پذیرفته است كه از این منبع تامین مالی راحت و بدون دردسر بگذرد؟ چون به هر حال دولت‌ها در این سال‌ها به راحتی نیازهای خود را از محل حساب ذخیره تامین كرده‌اند و بدون این منبع به مشكل خواهندخورد.

به هر حال حضور داشته‌اند و رای خودشان را داده‌اند. بله كار آنها یك مقداری سخت‌تر می‌شود البته ما ملاحظه آنها را كردیم كه بتوانند كشور را اداره كنند.

رفت و برگشت به این صندوق ارزی است؟


بله تمام فعالیت این صندوق ارزی است تا پول ملی با تغییرات و نوساناتی روبه‌رو نشود

منبع:روزنامه کارگزاران


استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.034 seconds.